حسن و عیب ما مردم ایران﴿ادامه در ویرشت﴾
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404ما مردم ایران یک حسن داریم و یک عیب. حسن ما مردم این است که در مقابل حقیقت، تعصب کمی داریم و شاید میتوانیم بگوییم بیتعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد کنیم و آنها را درک کنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر تسلیم آن حقایق میشویم.
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404ولی یک عیب بزرگی در ما ملت ایران هست که به موازات اینکه در مقابل حقایق تسلیم میشویم، به حماسهها و ارکان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ، زود آن را از دست میدهیم و رها میکنیم. هیچ ملتی به اندازه ما نسبت به شعائر خودش بیاعتنا نیست. شما هندیها و ژاپنیها و اعراب را دیدهاید؛
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لکن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازهای که ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست.به عکسهایی که در کتابهای تاریخ علوم هست نگاه کنید، میبینید دانشمندان درجه اول هند با همان عمامه و لباس خودشان هستند.
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404نهرو که یک سیاستمدار بزرگ و یک وزنه جهانی بود، با همان لباس هندی در همه جا حرکت میکرد. بلندی و کوتاهی لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینکه آن دانشمند عمامه خودش را سرش میگذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا میرود،
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404میخواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندی هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، که علم و صنعت مربوط به کشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم اما در مورد شعارهای ملی، هر کسی به شعارهای خودش پایبند است، من چرا باید شعار یک ملت دیگر را بپذیرم؟
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404که این خط به درد نمیخورد و باید خط لاتین به کار ببریم و کلمات خودمان را با حروف لاتین بنویسیم، حالا در اثر این تغییر چه بر سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصیت و حماسه ملی ما میآید، این حسابها دیگر در کار نیست. ما آثار نفیسی داریم که در دنیا
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404نظیر ندارد. مگر دنیا کتابی مثل مثنوی مولوی دارد؟ مگر دنیا کتابی مثل کتاب سعدی دارد؟ اینها در قالب همین خطوط گفته و نوشته شده است. اگر شما این خط را که صادش با سینش و با ث سه نقطهاش، و نیز حرف زاء آن با ضادش و با ظینش فرق میکند منسوخ کنید، اگر شما این قالب را بردارید،
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404در ظرف صد سال دیگر اصلاً مثنوی را نمیشود خواند! ولی من نمیدانم چرا ما این طور هستیم؟!.پیغمبر اسلام به مردم عرب چه داد؟ و اساساً یک آدم فقیر و یتیم و کسی که تمام قوم و قبیلهاش با او دشمن هستند، چه داشت که به آنها بدهد و چطور شد که آنها را از آن حضیض پستی به اوج عزت رساند؟
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404ایمانی به آنها داد که آن ایمان به آنها شخصیت داد؛ یک مرتبه آن عرب سوسمارخور، شیر شترخور، عرب غارتگری که دخترش را زنده زنده به خاک میکرد، این احساس در او پیدا شد که من باید دنیا را از اسارت و از پرستش و اطاعت غیرخدا نجات بدهم، و هیچ اهمیت نمیداد که اعتراف کند که در گذشته چطور بوده است،
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404و حتی افتخار میکرد که بگوید من در گذشته پست بودم، آنطور فکر میکردم، هیچ سابقه درخشان ملی ندارم، ولی امروز این طور فکر میکنم، از شما عالیتر فکر میکنم. این را میگویند شخصیت. آیا کلمهای هست که از کلمه «لا الهَ الَّا اللهُ» بیشتر به روح انسان حماسه و شخصیت بخشد؟
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404معبودی، مُطاعی، قابل پرستشی غیر از خدا نیست. یک جرم فلکی، یک حیوان، یک سنگ، یک درخت کجا و سر تعظیم فرود آوردن یک بشر کجا! من در مقابل غیرخدا، هرچه هست، سر تعظیم فرود نمیآورم. من طرفدار عدالتم، طرفدار حق و احسانم، طرفدار فضیلتم. به این میگویند شخصیت.
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404امویین کاری کردند که شخصیت اسلامی را در میان مسلمین میراندند. کوفه مرکز ارتش اسلام بود و اگر امام حسین به کوفه نمیرفت امروز تمام مورخین دنیا او را ملامت میکردند، میگفتند عراق که مرکز ارتش اسلامی بود از تو دعوت کرده بود و هجده هزار نفر با نماینده تو بیعت کردند و دوازده هزار نامه برای تو فرستادند،
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404چرا به آنجا نرفتی؟ مگر از عراق جایی بهتر و بالاتر هم بود؟! اساساً کوفه شهری است که بعد از جنگهایی که در صدر اسلام واقع شد، به دستور عمربن خطّاب توسط ارتش اسلام ساخته شد، و از کوفیها و مردم عراق شجاعتر و سلحشورتر وجود نداشت. در عین حال همین مردمی که هجده هزار بیعت کننده داشتند و
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404دوازده هزار نامه نوشته بودند، به مجرد اینکه سر و کلّه پسر زیاد پیدا شد همه فرار کردند، چرا؟ چون زیادبن ابیه سالها در کوفه حکومت کرده بود، آن قدر چشم درآورده بود، آن قدر دست و پاها بریده بود، آن قدر شکمها سفره کرده بود، آن قدر افراد را در
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404زندانها کشته بود که اینها به کلی احساس شخصیت خودشان را از دست داده بودند. لذا تا شنیدند پسر زیاد آمد، زن دست شوهرش را میگرفت و او را از پیش مسلم کنار میکشید، مادر دست بچه خودش را میگرفت، خواهر دست برادر خودش را میگرفت، پدر دست فرزند خودش را میگرفت و از مسلم جدا میکرد،
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404و بیشک مردم کوفه از شیعیان علی بن ابیطالب بودند و امام حسین را شیعیانش کشتند. لذا در همان زمان هم میگفتند:«قُلوبُهُمْ مَعَهُ وَ سُیوفُهُمْ عَلَیهِ» [1]، چرا که امویها شخصیت ملت مسلمان را لِه کرده کوبیده بودند و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش نمیدید.
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404حسین علیه السلام شخصیت اسلامی مسلمین را زنده کرداما همین کوفه بعد از مدت سه سال انقلاب کرد و پنج هزار نفر توّاب از همین کوفه پیدا شد و سر قبر حسین بن علی رفتند و در آنجا عزاداری کردند، گریه کردند و به درگاه الهی از تقصیری که کرده
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404بودند توبه کردند و گفتند ما تا انتقام خون حسین بن علی را نگیریم از پای نمینشینیم، یا باید کشته بشویم یا انتقام بگیریم، و عمل کردند و قتله کربلا را همینها کشتند. و شروع این نهضت از همان عصر عاشورا و از روز دوازدهم محرم بود. چه کسی این کار را کرد؟
@P__R__I__S__A__N15 تیر 1404حسین بن علی. شخصیت دادن به یک ملت به این است که به آنها عشق و ایده آل داده شود و اگر عشقها و ایدهآلهایی دارند که رویش را غبار گرفته است، آن گرد و غبار را زدود و دومرتبه آن را زنده کرد.